سلامت از نگاه ملی




درد تبعیض را؛ درد رانت و فساد اقتصادی را در کلمات نمی شود گفت؛ بلکه باید زیر دست و پای این فساد و مفسدان رانتی؛ له شوی و ضجه بزنی و فریاد بکشی و کسی صدایت را نشود تا بفهمی "فساد" یعنی چی؟!


باید قلم برداری و به دالان فساد نورافکنی بیافکنی تا شروری را ببینی که چگونه دست نوازش به سر مادری می کشد و دست پدری را می گیرد و با بوسه و محبت بدرقه اش می کند اما قلبش با جیب اوست که با یک درمان غیر ضرور و یک خرج تراشی بیهوده سر کیسه اش کرده اند؟!


 سخت است نمایش چهره ی واقعی این خدایان زر و زور و تزویر بی انکه صدمه ای به خادمان واقعی مردم بزنی.


زخم فساد را جایی می شود درک کرد که مسئول نظارتی با موهای سپید و .نگاهت کند و بداند و بفهمد درست می گویی امامعذور باشد. دقیقا انگار فاجعه ی کربلاست؛ نه که تو حسین باشی؛ بلکه ببینی "حقیقت" یعنی مال یتیم و حق الناس مردم" در جلوی چشمان بازرس ذبح می شود اما؛ گویی همیشه مصلحتی مقتدر است که حقیقت مظلوم را له می کند.فردا حاج آقا باز هم روزه است الله اکبر. خدایا


بگذارید اعتراف کنم که با همه ی سر سختی چندبار مثل یک بچه گریستم و هیچ آغوشی جز طبیعت نبود. جز کوه و بیابان که فریاد زنم؛ یکبار به  فردی در مقام داوری گفتم؛ چرا حکم خلاف دادی؛ گفت خود می دانی که چه کسی پشت آن بود. فرو ریختم؛ زیرا این فرد به حدی از نعمت خدا بهره مند بود که نیازی به پول آن داوری نداشتافسوس افسوس افسوس.


و یکبار که دیدم یک فوق تخصص مملکت با نعمتی تمام از سوی خدا با قامتی افراشته و حقوق مکفی و با دارایی کامل و سلامتی تمام. چون قوس قدح برای یک مافوق خم شده است و چون پیرزنی ناتوان و بی اراده برای پست ناله می زند.ماندم که خدای من چه مهربان است.همه داد و بنده اش ندید؛ یکی هیچ نداد و بنده ای خوار شد


و یکبار نفرین کردم


و آن ملعونی را که بی نیاز بود و بی جهت مدیری را که فسادش را می شناخت؛ تکریم کرد.‌


وقتی شروع می کنی به نوشتن سینه ات را فراخ کن و تحمل کن؛ طعنه و دشنام بازنشسته ی خسته ای را که ملول از نابسامانی ها یادش می رود که تو سفیر نجاتش نیستی؛ تو سفیر اگاهی هستی؟! می گوید؛ پس چرا خبری نشد؟!


در این مسیر دشوار و در این راه پر از کفتار؛ دعا می کنی که کاش؛ طرف حسابت ؛ ملحد و مشرک آزاده باشد، اما همیشه اینطور نیست، گاهی طرف حسابت، کیف داران و کفش داران و نوچه ی های تازه به دوران رسیده اند که حقارت ها تحمل کرده اند تا به مقام برسند و حقارت ها می کشند تا در پست بمانند؛ این دون زادگان؛ بد از هر گرگ درنده اند.


 باید کلمه به کلمه حقوقی بنویسیاینجاست که نمی شود همه ی مفاسد را نوشت؛ آنهم در کشوری که اگر مروت قاضی نباشد .هیچ کس حامی ات نیست.


ای انکه فریاد می زنی لنگش کن؛ یادت باشد؛ با گرگ طرف نیستم که اگر بود به کمی مروتش ایمان بود؛ با حق الناس طرفم؟! با جانوری که جنسش و گوشتش و خونش به ریا برای دلسوزی و عمل به دست اندازی خو کرده؛ این یکی کینه اش شتری و شرفش در نقطه ی پایان است؛ او که در محضر خدا دست در مال یتیم می کند را هم با یاد آر. بی رحمی که گدازه ی مال یتیم را در حلقوم زن و بچه اش می کند؛ شک نداشته باش که به زن و بچه ی تو هم رحم نخواهد کرد؛ محتمل بدان با کسانی سر و کار داشته باشی که سال هاست از خدا گذشته اند و در تئوری های فیزیک و . به نیستی و عدم بعد مرگ باور دارند؛ اما بد نمی دانند؛ با لباس تظاهر روزگار خویش را به ثروت اندوزی و فریب پیش ببرند 



به هر روی چهل گذشت. اندی نمانده بگذرد و روزی در خنکای فصل پاییز.همه چیز تمام می شود و خواهم نوشت مرا به خیر فاتحه ی ان بیت المال؛ به فله هایِ دستهِ گل ان و به آبروی پیامِ مقامات حاجتی نیست؛ مرا دریابید با تحفه ای از جنس لبخند یتیم؛ اگر ذره ای بر شرافت و رفاقت خود صداقت دارید.



ذره ای از خاک(مهدی اسفندیار)


قطعا همه می دانیم؛ بحث بودجه ی آموزش و پرورش و حقوق بازنشستگان دو چالش اساسی دولت در سال جاری و آینده است؛ منتهی اگر اصل یکپارچگی منابع را بپذیریم؛ خواهیم فهمید که ارتباط بین آموزش و پرورش و بخش بهداشت و درمان در تامین منابع یک ارتباط کاملا الاکلنگی است که هرچه اعتبارات یک بخش بیشتر باشد ؛ قطعا بنا به اصل یکپارچگی منابع؛ لاجرم اعتبارات بخش دیگر کمتر خواهد شد؛ 


اگر همین واقعیت را در تحلیل خط سیر افزایش چهارصد درصدی اعتبارات بخش درمان در نظر بگیریم؛ متوجه ی چرایی اوضاع کنونی اموزش و پرورش و عملکرد وزرا و نمایندگان کمیسیون اموزش و فراکسیون فرهنگیان خواهیم شد.



به وضوح مشاهده می شود که وزیر بهداشت و درمان توانسته است با سرسختی و تلاش شبانه روزی و ارتباط موثر و رابطه ی خاص خود با مجلس و دولت؛ آنها را تمام قد پای کار این وزارتخانه بیاورد بطوریکه وزیر بهداشت تنها وزیری است که توانسته تمام وزرای کابینه را در رینگ بودجه ناک اوت کرده و با وجود فراکسیون های کاغذی و ی کارگری و اموزش و فرهنگیان و ورزش و. ده ها هزار میلیارد تومان از منابع دولت و بیمه ها را به وزارت متبوع خود اختصاص دهد.


 اگر چه بسیاری از منتقدان معتقدند که این امر سب کاهش شدید اعتبارات سایر وزارتخانه ها و  استیلای فقر و کاهش شدید قدرت خرید بازنشستگان شده است؛ منتهی هیچ یک از این انتقادات نافی کاریزمای قوی قاضی زاده ی هاشمی در دولت و مجلس نمی شود؛ قدرتی که منتج از هوش؛ بال های رسانه ای قوی؛ اتوریته ی ذاتی وی در تعامل با رئیس جمهور و سایر وزرای کابینه است؛ شاید او تنها مرد قدرتمند کابینه است که در پاسخ به سوال یک نماینده ی مجلس به مردم حوزه ی انتخابیه ی آن نماینده بابت انتخابشان کارت زرد می دهد و با احسنت سایر نمایندگان مواجه می شود؛ اتوریته ی ستودنی قاضی زاده را می توان آنجا درک کرد که برخی از صاحبنظران؛ انتصابات را در برخی از وزارتخانه ها منوط به نظر وی می دانند.


به هرحال این روزها وزرای کابینه بیش از هر کسی می دانند که قاضی زاده ی هاشمی وزیر مقتدر و ماهر کابینه با تکیه بر نمایندگان کمیسیون بهداشت و بدون داشتن فراکسیون های کاغذی و نقش تعیین کننده در بودجه ی سایر وزارتخانه ها دارد؛ چه آنکه باید نظر وی تامین شود؛ این را واکاوی پنج سال اخیر به من می گوید. با این حساب بعد از تعیین بودجه ی بخش درمان؛ سایر وزرا می توانند دورنمایی از بودجه داشته باشند. شاید فصل بودجه یکی از زیباترین رخدادها بازی تماشایی این تمدار زیرک و تیم کمیسیون و بهداشت و درمان است که خروجی آن همیشه بهترین نتایج برای این وزارتخانه بوده است؛ نتایجی که موجب شد طرح تحول سلامت بر خلاف همه ی پیش بینی ها هنوز پابرجا بماند و معلمان و بازنشستگان هم از آن خشنود باشند.





مهدی اسفندیار



نویسنده و پژوهشگر حوزه ی سلامت


شهرداری را با "ننگ" اداره نکنید؟!




خبر تکان دهنده است؛ شهرداری ناحیه جلوی اداره ی غذا و داروی دانشگاه رو با دیوار بتنی بسته؟!؟! جایی که فقط سر و کارش با بیماران صعب العلاج و سرطانی است؟!؟! 


بار دیگر خبری تکان دهنده؛ بعد از درخواست مرحوم فقید دکتر نوربخش از شهرداری برای پرداخت بدهی های خود به تامین اجتماعی؛ شهرداران مناطق سراغ مراکز درمانی تامین اجتماعی رفته اند تا آنها را نقره داغ کنند و مطالبات خود را وصول کنند؟! انواع و اقسام بهانه ها برای جریمه بریدن؟!؟!



 و این نشان می دهد که وضعیت اداره ی مملکت دچار نوعی از خود ایمنی شده است که دستگاه ها با گرو کشی و تنبیه یکدیگر به جای استقرار قانون امورات خود را می گذرانند؟! 



این گرو گشی ظاهرا تبدیل به یک فرهنگ در سیستم اداری ما شده است و چیزی که پشیزی برای آقایان نمی ارزد همان حقوق مردم و اصل خدمت رسانی به آنهاست؟! اینکه شهردار برآمده از مبانی دموکراسی و آرای مردم برای تادیه یا تخفیف یا ادای دین به مراکز مختلف به جای اینکه سراغ دانه درشت ها و رانت خواران و مفاسد اقتصادی و رشوه ها و برود از سیستم تنبیه یک مرکز درمانی؟! که با عموم رای دهندگان بی نوا سر و کار دارد برود. یعنی خودایمنی در ساختار اداری ما به جایی رسیده است که قدم های خود را به سمت زمین گیر کردن کامل بدن بر می دارد؛ به مدیران مراکز درمانی موکدا توصیه می کنم که در برابر تهدیدها و اقدامات مسئولین شهرداری هیچ نوع عقب نشینی نکنند و اجازه بدهند به کمک اصحاب رسانه ماهیت و شخصیت برخی از کارگزاران افشا گردد؛ مردم داوران خوبی هستند‌؛ و باید رفت به سمتی که مدیران شهر یاد بگیرند؛ شهرداری را با ننگ اداره نکنند.



مهدی اسفندیار



کانال"نه به عوام فریبی"

تحریم قطعا آثار بدی بر اقتصاد یک کشور دارد، حتی ترکیه با اقتصاد غیرنقتی و متکی بر توریسم خود نیز با تلنگر کوچکی از سوی دونالد ترامپ چهل درصد از ارزش پول ملی خود را از دست داد و در نهایت خفت؛ با برگزاری یک دادگاه "یک ساعته" کشیش متهم به جاسوسی را تبرئه و آزاد کرد و برخلاف شعارهای رجب طیب اردوغان تسلیم بی چون و چرای آمریکا شد. روسیه دیگر شریک تجاری و راهبردی ما نیز که شرکت هایش را از کشور ما بیرون کشیده و از اینها گذشته تمام کشورهایی که تحت عنوان ملل مستضعف جهان سال ها از خوان نعمت ما بهره مند شدند؛ امروز در همراهی با مستکبران ذره ای به خود تردید ندادند؟! عراق؛ افغانستان؛ لبنان؛ عمان و در هر کشوری که دولتی در آنجا مستقر بود و هست . وضعیت دقیقا همین شکل می باشد که با وجود ارادت تام و تمام به ما؛ کاملا شرمنده اند؟!؟



اما بگذریم از این حرف ها ؛ سوال اساسی این است که واقعا کشوری ایدئولوژیکی چون ما که چهل سال طعم تحریم و افت ارزش پول ملی خود را چشیده است، آیا امروز می تواند با تکیه بر تجارب گذشته در برابر تحریم های ظالمانه ی تحمیلی دوام بیاورد؟! ابتدای کار باید پرسید که شرایط کنونی چه تفاوت هایی با گذشته دارد؟! حداقل در موارد زیر می دانیم که شرایط کملا متفاوت با گذشته است؛


۱_ روستاها مرکزیت و ثقل تولیدی را از دست داده اند و مصرف گرایی شهرنشینی کاملا مسلط گردیده


۲_ تکنولوژی های جدید در همه ی حوزه ها؛ وابستگی زندگی مردم و حتی حیات مردم را به خود بیشتر کرده است که متاسفانه وابستگی ما به آنها قابل مقایسه با قبل نیست.


۳_ فساد اداری و مالی به یک نیتی عمومی تبدیل شده است که به شکل رژه ی همه روزه مالباختگان در شهرهای مختلف قابل مشاهده است‌.



۴_ بیمه های بازنشستگی بر خلاف گذشته که کمک حال دولت بودند و دولت از آنها استقراض می کرد؛ هم اکنون پیر شده و به شدت نیازمند توجه و کمک ها ی دولت هستند؛ دولت بزرگ و تنبل شده است.



۵_ چالش های سخت تنش آبی و کم آبی و محیط زیست و اضافه شده است.



۶_ جمعیت نیازمند به کمک های دولتی چندبرابر گذشته شده است.



سوای از مسائل یاد شده دو تغییر بنیادین دیگر دیده می شود



۱_ دولت اتوریته ی کافی را ندارد و در قبال وظایف نامتناهی که دارد؛ از سوی مجلس و سایر قوای ی و اجتماعی به خوبی درک نمی شود و این امر تا بخواهید آسیب زننده است‌ که متاسفانه این آسیب هرگز به درستی درک نشده است و بماند که خود دولت نیز دچار آسیب های جدی در انتصابات و . می باشد و هماهنگی درونی ندارد.


۲_ رسانه ها به عنوان یکی از مهمترین ابزار این جنگ نابرابر؛ متنوع؛ پیچیده و غیرقابل کنترل شده اند.



نتیجه گیری؛ اگر انسجام حاکمیتی با محوریت دولت (البته از نوع کارآمد و نه شعار زده) و جلب اعتماد عمومی به کارآمدی نظام و مبارزه با فساد اقتصادی جدی گرفته نشود؛ کارزار اخیر نظام سلطه ی جهانی با ما بسیار یحتمل است که نتیجه ای بسیار متفاوت با گذشته داشته باشد. پول نفت که تا دیروز همه ی زشتی های ما را پوشش می داد؛ اکنون قرار است که نباشد؛ با این حساب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Mandi K_pop and k_drama Derek ارائه دهنده ي انواع لنت سگ خدمات املاک البرز نوشته های ساعت صفر دنیای مد دل نوشته ها و اندیشه ها